دوستان سلام
تو رو خدا دانشجو مملکت روببین!
معلوم نیست تواین دانشگاه ها چی یاد میدن بهشون...!
یه متن بدون غلط بلد نیست تایپ کنه!
همین پسره عادی رو می گم
شما به بزرگی تون ببخشید
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته!
جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست!
جواب همصداییها پلیس ضد شورش نیست!
نه بمب هستهای داره، نه بمبافکن نه خمپاره!
دیگه هیچ بچهای پاشو روی مین جا نمیزاره!
همه آزاده آزادن، همه بیدرد بیدردن!
تو روزنامه نمیخونی، نهنگا خودکشی کردن!
جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت!
بدون ظلم خود کامه بدون وحشت و طاغوت!
جهانی را تصور کن، پر از لبخند و آزادی!
لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی!
تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه!
اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه!
تصور کن جهانی را که توش زندان یه افسانهس!
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتشبس!
کسی آقای عالم نیست، برابر با هماند مردم!
دیگه سهم هر انسانِ تن هر دونهی گندم!
بدون مرزو محدوده، وطن یعنی همه دنیا!
تصور کن تو میتونی بشی تعبیر این رویا!
اما از کجا شروع شد
تحصن از روز شنبه 25 خرداد شروع شد
من خابگاهی نیستم...تا دوشنبه هم امتحان نداشتم و کاری هم تو دانشگاه نداشتم.تو اون شلوغ پلوغی هیشکی
هم یادش نبود به من خبر بده واسه همین کلا بی خبر بودم تا یکشنبه ساعت ده یا ده و نیم.
یه اس ام اس برام اومد از یکی از دوستان دوران دبیرستان.که فیلم ماون فرهنگی ما رو تو ماهواره دیده بود.اول بهش گفتم شایعس اما وقتی اسم طرف رو گفت و مشخصات ظاهری که میگفت مطابقت داشت دیدم خبراییه و ما فقط غافلیم.
به یکی از بچه ها زنگ زدم و جویا شدم که چه خبره!
اونم بهم گفت این چند روز تحصن بوده و فردا ساعت 8 صبح هم دوباره شروع میشه.منم بهش گفتم سر ساعت هشت اونجام.
اما دلیل تحصن چی بود.
من جزیاتش رو نمیگم چون نمیدونم
ماون فرهنگی و انظباتی دانشگاه تصمیم داشته با استفاده از قدرتش و با تهدید با یک دختردانشجو رابطه جنسی برقرار کنه. دختر قربانی هم چند تا از پسر ها رو در جریان میزاره و باقی ماجرا رو خودتون میدونید.
بچه هام بعد ازو این اتفاق که شنبه افتاده بود کاملا خودجوشجلو ساختمون مرکزی (به قول خودمون کاخ سفید) جمع میشن.از اینجا به بعد نداف کتک میخوره و چند تا شیشه خرد میشه که چونخودم نبودم جزئیات رو نمی گم.
فرداش یکشنبه هم در دانشگاه رودانشجو ها کنترل میکنن و به جزدانشجو ها کسی رو راخ نمیدن و عملا دانشگاه تعطیل میشه.و شورای تحصن پنج نفره ای متشکل از نماینده شورای صنفی و نماینده انجمن اسلمی و نماینده بسیج و نماینده خانوما ویک نماینده ازاد انتخاب میشه.
اما من بعد از شنیدن خبر از دوستام رفتم اینترنت تا ببینم چی گیرم میاد.فیلم رو تو سایتی پیدا کردم...متاسفانه حقیقت داشت.مغزم درد گرفت...باورم نمیشد...نمیتونستم هضم کنم این اتفاق رو...شبه با زورخوابم برد.
صبح شد و زود تراز همیشه راه افتادم...نمیدونستم سرویس ها رفت و امد میکنن یا نه(اخه دانشگاه ما خارج شهره) یا تاکسی ها رفت و امد میکنن یا نه...نمیدونستم تحصن ارومه یا اشوب داره.واسه همین زودراه افتادم که اگر لازم شد پیاده برم خیلی دیر نرسم.
یکی از دوستام رو تو اتوبوس دیدمو با هم به سمت محل توقف سرویس ها راه افتادیم.تو سرویس همه درباره تحصن حرف میزدن.دل تو دلمون نبود.دیشبش رفیقم گفت که فردا تحصنه اما نمیدونستم این اتفاق افتاده یا نه.
خیلی عجله داشتم که برسم دانشگاه....اگر موضوع تحصن هر چیز دیگه ای بود اینقدر بهش اهمیت نمیدادم.شاید اصلا شرکت نمیکردم.اما این فرق می کرد.
اتوبوسمون نزدیگ دانشگاه رسید.من جلو ترین صندلی نشسته بودم و ارز همه دیدم بهتر بود.هنوز بچه ها رو نمیدیدم اما دیدم که ماشینا بیرون بر خلاف همیشه بیرون دانشگاه پارک شده.بلند گفتم بچه ها شلوغه ....همه از خوشحال دست زدن و سوت.اتوبوس یه دفعه متوقف شد و یکی دیگه از راننده ها یه چیزی به راننده ما گفت که نفهمیدم.دیدم اتوبوس جلو ما داره میره تو مسیر برگشت.با خودمگفتم حتما میخوان بچه ها رو برگردونن شهر تا نتونن به جمعیت ملحق بشن.در جلو باز بود...راننده از اول که حرکت کردیم نبستش...واسه همین من و چند نفردیگه برای اینکه برمون نگردونن شهر پیاده شدیم.اما راننده در رو بست و راه افتا ولی ده متر جلو تر نگه داشت و بچه ها رو پیاده کرد....من اشتباها فکر کردم که میخوان بچه هار ور بر گردونن.رفتم به طرف در ورودی ...کنترل دست دانشجو ها بود و کارمندا و اساتید بیرو دانشگاه بودن...کسیرو بدون کارت راه نمیدادن...کارتم رو نشون دادمو رفتم تو...شما ره دوستم که دیشب بهم گفته بود تحصن ادامه داره گرفتم و رفتم پیشش.
باقی برای بعد
من وبلاگ نویس خوبی نیستم...این اولین وبلاگمه...اگر ایراد هام روبگین ممنون میشم
امروز چند تا لینک رو نگاه کردم...از زبان فکر میکنم دادستانی بود که میگفت دختر قربانی دستگیر شده
بد جوری به هم ریختم و رفتم دانشگاه تا مطمئن بشم
هیچ کس خبری نداشت
امیدوارم دروغ باشه
واقعا متاسفم
اون همه جوان یک دل و یک صدا اعتراض کردند اما هرکسی بدون اطلاع کافی به خودش اجازه داد در این باره نظر بده
خیلی ازخبرگزاری ها در این رابطه مطلب دادند
اما ما فقط یک خبر نگار در جمعمون داشتیم...نمیدونم باقی خبر گزاریها چه طور بدون حظور خبرنگارشون اجازه اظهار نظر به خودشون دادند؟
متن زیر تقریبا شرح اتفاقات مهمیه که تو جمعیت متحصن دانشگاه زنجان افتاد .
میدونم با خوندش خیلی سوال ها تو ذهنتون به وجود میاد چون این مطلب رو تایپ شده داشتم الان قرارش دادم.
مطلب بعد رو از اول تحصن شروع میکنم.
اگر دانشجو باشید خیلی خوب میدونید که منفور ترین تشکل دانشگاهی چیه!
به در خواست یکی از خواننده ها اسم تشکل خائن رو مستقیمان نگفتم و با لفظ خائن عوض کردم.اما خواننده گرامی حقیقت با پاک کردن چند تا اسم عوض نمیشه!!!البته منکر نمیشم که تعدادی از اعضای اون تشکل با ما موند اما...بگذریم.
تو دانشگاه زنجان چه گذشت....
حتی اگر به هدفمون نرسیم یه چیز رو خوب یاد گرفتیم...یکی از تشکل های منحوص و منفور رو شناختیم...که از نام بردن معذورم.
این تشکل که روز های اول با ما یک صدا بود و البته مستقیما به خارج دانشگاه وابسته است...یک دفعه تغییر موضع داد(البته ما هم که نفهمیدیم که از جایی دستور گرفتن!!!!)
در تمام طول تحصن در ورودی توسط دانشجو ها کنترل میشد و به کسی جز دانشجو ها اجازه ورود داده نمیشد.
روز سوم تحصن تقریبا ظهر بود که بچه ها رفته بودن برای استراحت و یه جمع حدود سی چهل نفره مونده بود برای کنترل در ورودی...که یه دفعه یکی از خائن ها بدون اجازه رفت بالا منبر و شروع کرد به گفتن جمله هایی مثل"امنیت ملی تهدید شده" یا "دیگه داره خطرناک میشه" یا " تمومش کنید " سعی داشت بچه های نگهدار ورودی رو پراکنده کنه...که خوشبختانه بدون درگیری و با ارامش ساکتش کردن
شب که بیانیه شورای متشکله از شورای تحصن و مسوولین مربوطه اعلام شد...قریب به 2 هزار نفر بیانیه را باطل اعلام کردن اما یه جمع حدودا 60 یا 70 نفره از بیانیه حمایت کرد .که البته کاملا اتفاقی این جمع از همان تشکل خائن بود..کاملا اتفاقی!!!
صبح روز چهارم حدود ساعت 6 جمعی از بچه ها وارد خوابگاه شدن و اعلام کردن "یه عده ابی پوش و غریبه در دانشگاه رو گرفتن"
جمعیت جمع شد و جلو غریبه ها رو گرفت بودن هیچ خشونتی.
نمیدونم چرا این جمع غریبه و متجاوز باز هم به طور اتفاقی شبیه همون تشکل خائن بودن؟
البته هیچ وقت مشخص نشد که اینا کی هستن(هیچ کس از ماهیتشون چیزی نفهمید...من فقط گفتم شبیه اون تشکل خائن بودند!)
و به این ترتیب این گروه غریبه متوقف شد.
نزدیک ساعت 8 صبح یه جمع 20 یا 30 نفر از تشکل خائن وارد خوابگاه ها شدند و سعی کردند علیه تحصن تبلیغ کنند
که باز هم با گفت و گو ساکتشون کردند.
خائن شکست خورده به جمع متحصن رفت و تئوری خودش رو دوباره تکرار کرد.و با مخالفت جمع در برابر این فکر تفرقه انگیز رو به رو شد.در اون ساعت جمع متحصن جلو در ورودی بود تا جلوگیری کنه از ورود گروه غریبه ها ای که بی اجازه و وقتی بچه ها در خواب بودند کنترل در رو در اختیار گرفته بود.
کنترل در دست گروه متجاوز و حراست بود...اما باز هم کسی به جز دانشجو ها اجازه ورورد نداشت.
ما نمیدونستیم اون گروه غریبه مامورین امنیتی هستن یا فقط چند تا از ادم های اون تشکل خائن بودکه با این کار سعی داشته خودش رو کاره ای نشون بده.به همین خاطر خیلی با احتیاط رفتار میکردیم.
ساعت نزدیک 8 و نیم یا 8 و 45 دقیقه بود که سر دسته گروه غریبه میکرفن رو به دست گرفت و اعلام کرد که دانشگاه تعطیل نیست...و با فریاد های اعتراض رو به رو شد...اون ساعت جمعیت کمی حدودا 300 نفر از اقایون و 700 نفر از خانوم ها (بدون اختلاط) جلو در نشسته بودند(چون هنوز بچه های بقیه خوابگاه ها نرسیده بودند و کم بودیم)...سر دسته غریبه ها بعد از دیدن مخالفت جمعیت با گروهش به سمت جمعیت حرکت کرد.(از این جا به بعد چند اتفاق واقعا زیبا و حماسی افتاد. که پیشنهاد میکنم بخونید)
بچه های انتظامات تحصن سعی کردن با حرف قانعشون کنن اما نشد.تو همین لحظه یکی از دانشجو ها پسر و واقعا شیر دل جلو غریبه ها رفت و رو زمین خوابید به این معنی که "مگر اینکه از رو نعش من رد شید." و با تشویق جمعیت حمایت شد.جمعیت که تا قبل از حرکت نیروی متجاوز رو زمین نشسته بود سر پا ایستاد به حالت حمله...اما با اگاهی بچه های لیدر تو جمع اعلام شد که "اینا دنبال بهونه میگردن...اروم باشید"(همه این اتفاق ها تا الان تقریبا هم زمان افتاد. اول صبح بود و هنوز بچه های داخل شهر نیومده بودند و بچه های داخل دانشگاه هم هنوز کاملا جمع نشده بودن و همین باعث شد که غریبه ها فکر کنند میتونند کاری از پیش ببرند...
غریبه دودل شد که حریف این جمع هست یا نه...؟ در همین لحظه یک صف از خانوما به نشانه حمایت از اقایون امد و جلو جمعیت پسرا صف کشید و شعار داد
و اون لحظه غریبه اشکارا ترسید و عقب کشید و مثل بچه خوب کنار در دست به سینه ایستاد
خدا خیلی همراهمون بود
بچه ها هم با خوشحالی به قول خودمون "زدیم قدش"
بعد از چند دقیقه بچه های شهر و خوابگاه داخل هم به ما اضافه شدن...وقتی جمعیت جلو در از دور میدید که جمع دانشجو ها در حال پیوستن بهشون هست می ایستادند و به نشانه خوش امد گویی شعر یار دبستانی رو میخوندن...و جمعی که به کمک اومده بود جواب میداد.
هم زمان با همه این اتفاق ها خائن (که اولش با ما یک صدا بود) در حال تبلیغ علیه ما در جمع کار کنان و اساتید خارج دانشگاه بود.و با شعار "اشوب گر حیا کن تفرقه رو رها کن" رو به رو شد.
دانشجو های بیدار متوجه شدن که گروه غریبه نگران سیاسی بودن و یا شورشی بودن ماست.و شعار ها تبدیل شد به "غریبه غریبه جوو سیاسی نکن" و "تحصن صنفیست تحصن صنفیست"
و خائن این بار هم راه به جایی نبرد و دست به کاری زد که مردانه بودن یا نبودنش رو میسپارم به شما.
بعد از حدود یک ساعت به سرعت شایعه هایی تو جمع پیچید مثل "گارد ویژه تو میدون استقلاله" (استقلال ایستگاه سرویس دانشگاه). یا "س.ه رفته"(یکی از بچه های اجرایی واقعا زحمت کش...که البته س.ه تو جمعیت اومد و این شایعه شکست خورد.) یا شایعه اینکه "فلان استاد داره امضا حظور غیاب جمع میکنه"(با توجه با اینکه هیچ استادی وارد نشده بود.)
تک تک شایعات شکست خورد و متاصفانه بودند کسانی که فریب خوردند....
دوباره چند دقیقه بعد دیدیم افراد غیر از تشکل خیانت کار عین جمله بندی و حرف هایی که خائنین صبح تو خوابگاه زده بود رو تکرار میکنند.
اما باز هم تعدادشوت قابل ملاحظه نبود.
نزدیک ظهر نیروی غریبه تصمیم گرفت بقیه افراد خودش رو که داخل دانشگاه بودند رو به جلو در ورودی منتقل کنه...و برای این کار راهی نبود به جز عبور از جمعیت متحصن.اما دانشجویان با شعور و باشخصیت تونلی بین جمعیه پسرا ایجاد کردند و تو جمع اعلام شد"حتی دست بهشون نزنید بزارید رد شن" و "اینا دنبال بهونه میگردن کاریشون نداشته باشید".و غریبه صحیح و سالم از تونل عبور کرد با شعار "غریبه برو بیرون"
بعد از چند دقیقه غریبه که با این شخصیت دانشجو ها شکست خورده بود . دانشگاه رو ترک کرد و کنترل در رو پس گرفتیم و همه فریاد خوشحالی کشیدند و زدیم قدش
بعد از رفتن متجاوز اعضای هیئت رئیسه امدند و سخنرانی کردند (چی گفتن بماند) و با برخورد مودبانه و با شخصیت جمع رو به رو شدند.(حتی دکتر نداف رئیس دانشگاه)
و نداف بعد از اینکه حرفش تمام شد با شعار "نداف بی لایقت استعفا استعفا" رو به رو شد.
و مسئولین اعلام کردند که امتحانات تا شنبه لغو میشود و در عوض دانشجو ها قول دادند که کنترل در رو به حراست بسپارند و تحصن با گفت گو ادامه پیدا کند. بعدظهر قرار شد دکتر نصیری سخنرانی کنه که من نبودم.