سلام دوستان
یکی دیگه از دانشجو های دانشگاه زنجان وبلاگی درست کرده که ادرسش رو بهتون میدم
مطالبش کاملا صادقانس
و یک لینک دیگه که بیانه شورای تحصنه و فیلتر شده
http://www.hra-iran.org/Archive_87/830.html
میتونید از گیت زیر برای خوندنش استفاده کنید
*خدایا من یه دخترم* 30 خرداد 87 - 11:44 |
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااا چرا به داد ما نمی رسی؟تا کی زور و دم نزدن؟تا کی هتک حرمت و ساکت بودن؟ خدایاااااااا من یه دخترم ،فقط یه دختر،نه سیاسیم،نه عضو انجمن خدایا گناه من فقط اینه که:یه دخترم اینه که هر کس و ناکسی تو این مملکت بی صاحب کوفتی از عمله گرفته تا معاون دانشگاه حق داره به من فقط به یه چشم نگاه کنه... خدااااااااااااااااااااااااا بیدار شو ببین که داریم می سوزیم،خدایا ببین که دین را دام کردند،خدااااااا اینا می گن تو مال اونایی،خدااااااا اون رو همون فرش نماز می خونده،آخ خداااااااااااااا خدا تو به این به این بی خداها میدون دادی که دهنمونو ببندن؟خدا تو کمک کردی به اینا که رو کول ما سوار بشن؟خدا ببین،ببین اگه تو ندیدی من دیدم تو تحصن،دختری رو که گریه می کرد و میگفت اون دختر اولین قربانی مددی نبوده،گریه می کرد و می گفت چرا باید کوتاه بیایم از حقمون وقتی اون کثافت من رو هم بی آبرو کرده،خدا تو ندیدی گریه ی اون پسرو که میگفت کاش من می مردم و نمیدیدم که به خواهرای من این طور ظلم میشه، ...،این بود حکومت اسلامی؟ اینه امنیت اجتماعی؟سالن مطالعه رو جدا می کنید که گناهی اتفاق نیافته؟و اون سگ پیر تو اتاقش او ن گند رو بزنه؟بوفه رو جدا میکنید و بینش دیوار می کشید که نگاه دخترو پسر به هم نیافته؟من و 2000دختر دیگه ای که این 4روز رو تحصن کردیم،دیدیم که دانشگاهی که به دست پسر دخترای ما اداره شد چقد پاک بود،وقتی حتی هیچ حراستی نبود و ما از 6صبح تا 2 شب با هم بودیم و یک صدا از حقمون دفاع می کردیم. خداااااااا اینا واسه حسین عزا میگیرن و مشکی می پوشن،ولی به ما که مثل حسین فریاد میزنیم: هیها ت منّ ذلّه ،می گن آشوب گر اینا به ما میگن با هم بودن گناهه،با هم ایستادن گناهه،با هم حرف زدن گناهه،ولی شنیدی به سگ پیری که قصد داشت به هم جنس ما تجاوز کنه و دیروز خبر رسید که به دهها مورد اعتراف کرده گفتن:شریف حتما باید اون اتفاق کامل میافتاد که اون فرد از نظر اونا گناه کار شناخته بشه؟ خداااااااا کمک کردی به یه بی سواد بی عرضه که دانشگاه رو با پادگان اشتباه گرفته بود،که بیاد رئیس ما بشه،که بیاد اون کسی رو که سالها بود همه از کثافت کاریاش خبر داشتند،بکنه معاونه خودش؟ مددی حتی زمانی که فقط تدریس می کرد خاطرات بدی رو در ذهن دانشجویان دختر به جا گذاشته،من از زمانی که ترم یک بودم تا الان که ترم هشتم بی عفتی هاش رو از بچه ها یی که بابهاش درس داشتن شنیدم خداااااااااا حتما باید با نقشه ی بچه های هوشیار از این اتفاق جلوگیری بشه؟ بچه هایی که حتم دارم با اینکه بزرگان امضا زدن کاری به کارشون ندارن،10روز بعد که ابا از اسیاب افتاد، می تونیم تو اوین ملاقاتشون کنیم،اگر چه فریاد زدیم:این تحصن صنفی است ما رو تهدید کردن که اگه ادامه بدین گارد ویژه وارد عمل می شه،اخه مگه قانون نیست که تو یه محیط فرهنگی هیچ نظامی نمی تونه وارد شه؟ اخ خدااااااااا تو قدرتو دست کیا دادی؟ دلم ازت گرفته خیلی.....
|
سلام دوستان
این اولین یاد داشتمه
مستقیم میرم سر اصل مطلب
دانشجویان دانشگاه زنجان از شنبه 25/3/1387 تا سه شنبه همان هفته در حال تحصن بودند.که دلیلش رو تو مطلب های بعدی میگم.فقط تا این حد بگم که پای حیثیت یک دختر دانشجو در میان بود(اگرعجله داری فقط کافیه سرچ کنی. فقط پیش داوری نکن)
یه تحصن با شکوه اما کاملا جدی و معترض.که به هیچ عنوان سیاسی نبود...و به هیچ عنوان قصد اشوب و جنجال نداشت.
اما این وسط قربانی شد...این وسط دانشجو قربانی شد.
گروه های ضد انقلاب هرکدوم سعی کردن این تحصن رو کاملا به نفع خودشون جلوه کنه.در صورتی که خود خدا میدونه که همه چیز از داخل کنترل میشد و ما از هیچ کس خارج دانشگاه خط نمیگرفتیم.
یکی گفت ادامه دوم خرداده...اون یکی گفت به خاطر سفر احمدی نژاده...اون یکی گفت...
و چه اراجیفی که روزنامه ها داخل درباره ما نوشتن
اما بچه ها مثل شیر ایستادند و هنوز داریم با مذاکره ادامه میدیم.
چیز های قشنگ و ارزشمندی تو این تحصن دیدم که تو مطلاب های بعدی میگم.
وما فقط دلمون به خدا امید واره.
این فقط به عنوان شروع بود.