اما از کجا شروع شد
تحصن از روز شنبه 25 خرداد شروع شد
من خابگاهی نیستم...تا دوشنبه هم امتحان نداشتم و کاری هم تو دانشگاه نداشتم.تو اون شلوغ پلوغی هیشکی
هم یادش نبود به من خبر بده واسه همین کلا بی خبر بودم تا یکشنبه ساعت ده یا ده و نیم.
یه اس ام اس برام اومد از یکی از دوستان دوران دبیرستان.که فیلم ماون فرهنگی ما رو تو ماهواره دیده بود.اول بهش گفتم شایعس اما وقتی اسم طرف رو گفت و مشخصات ظاهری که میگفت مطابقت داشت دیدم خبراییه و ما فقط غافلیم.
به یکی از بچه ها زنگ زدم و جویا شدم که چه خبره!
اونم بهم گفت این چند روز تحصن بوده و فردا ساعت 8 صبح هم دوباره شروع میشه.منم بهش گفتم سر ساعت هشت اونجام.
اما دلیل تحصن چی بود.
من جزیاتش رو نمیگم چون نمیدونم
ماون فرهنگی و انظباتی دانشگاه تصمیم داشته با استفاده از قدرتش و با تهدید با یک دختردانشجو رابطه جنسی برقرار کنه. دختر قربانی هم چند تا از پسر ها رو در جریان میزاره و باقی ماجرا رو خودتون میدونید.
بچه هام بعد ازو این اتفاق که شنبه افتاده بود کاملا خودجوشجلو ساختمون مرکزی (به قول خودمون کاخ سفید) جمع میشن.از اینجا به بعد نداف کتک میخوره و چند تا شیشه خرد میشه که چونخودم نبودم جزئیات رو نمی گم.
فرداش یکشنبه هم در دانشگاه رودانشجو ها کنترل میکنن و به جزدانشجو ها کسی رو راخ نمیدن و عملا دانشگاه تعطیل میشه.و شورای تحصن پنج نفره ای متشکل از نماینده شورای صنفی و نماینده انجمن اسلمی و نماینده بسیج و نماینده خانوما ویک نماینده ازاد انتخاب میشه.
اما من بعد از شنیدن خبر از دوستام رفتم اینترنت تا ببینم چی گیرم میاد.فیلم رو تو سایتی پیدا کردم...متاسفانه حقیقت داشت.مغزم درد گرفت...باورم نمیشد...نمیتونستم هضم کنم این اتفاق رو...شبه با زورخوابم برد.
صبح شد و زود تراز همیشه راه افتادم...نمیدونستم سرویس ها رفت و امد میکنن یا نه(اخه دانشگاه ما خارج شهره) یا تاکسی ها رفت و امد میکنن یا نه...نمیدونستم تحصن ارومه یا اشوب داره.واسه همین زودراه افتادم که اگر لازم شد پیاده برم خیلی دیر نرسم.
یکی از دوستام رو تو اتوبوس دیدمو با هم به سمت محل توقف سرویس ها راه افتادیم.تو سرویس همه درباره تحصن حرف میزدن.دل تو دلمون نبود.دیشبش رفیقم گفت که فردا تحصنه اما نمیدونستم این اتفاق افتاده یا نه.
خیلی عجله داشتم که برسم دانشگاه....اگر موضوع تحصن هر چیز دیگه ای بود اینقدر بهش اهمیت نمیدادم.شاید اصلا شرکت نمیکردم.اما این فرق می کرد.
اتوبوسمون نزدیگ دانشگاه رسید.من جلو ترین صندلی نشسته بودم و ارز همه دیدم بهتر بود.هنوز بچه ها رو نمیدیدم اما دیدم که ماشینا بیرون بر خلاف همیشه بیرون دانشگاه پارک شده.بلند گفتم بچه ها شلوغه ....همه از خوشحال دست زدن و سوت.اتوبوس یه دفعه متوقف شد و یکی دیگه از راننده ها یه چیزی به راننده ما گفت که نفهمیدم.دیدم اتوبوس جلو ما داره میره تو مسیر برگشت.با خودمگفتم حتما میخوان بچه ها رو برگردونن شهر تا نتونن به جمعیت ملحق بشن.در جلو باز بود...راننده از اول که حرکت کردیم نبستش...واسه همین من و چند نفردیگه برای اینکه برمون نگردونن شهر پیاده شدیم.اما راننده در رو بست و راه افتا ولی ده متر جلو تر نگه داشت و بچه ها رو پیاده کرد....من اشتباها فکر کردم که میخوان بچه هار ور بر گردونن.رفتم به طرف در ورودی ...کنترل دست دانشجو ها بود و کارمندا و اساتید بیرو دانشگاه بودن...کسیرو بدون کارت راه نمیدادن...کارتم رو نشون دادمو رفتم تو...شما ره دوستم که دیشب بهم گفته بود تحصن ادامه داره گرفتم و رفتم پیشش.
باقی برای بعد
من وبلاگ نویس خوبی نیستم...این اولین وبلاگمه...اگر ایراد هام روبگین ممنون میشم